خواندن درس‌ها را کی به پایان برسانیم؟

خواندن درس‌ها را کی به پایان برسانیم؟

پیامک داد: یک کار فوری دارم و می‌خواهم زنگ بزنم؛ می‌شود همین حالا زنگ بزنم؟ دانش‌آموز خوب و با اخلاقی بود و می‌دانستم که بی‌جهت پیام نمی‌دهد؛ برای همین گفتم: حتماً. منتظر تلفنت هستم.

چند ثانیه‌ای نکشید که صدای زنگ تلفن بلند شد؛ حتی سلامش رنگی از اضطراب داشت و نمی‌توانست با آرامش سخن بگوید. خلاصه کلامش این بود که می‌خواست ترم دوم را غیر حضوری بخواند؛ چون هنوز دروس پایه را تمام نکرده بود و فکر می‌کرد که ساعات مدرسه خیلی وقتش را می‌گیرد و اگر مدرسه بیاید، نمی‌تواند تا عید کتاب‌ها را تمام کند و نسبت به بقیه کنکوری‌ها، که کتابشان را تا پایان اسفند تمام می‌کنند، عقب خواهد افتاد!

پرسیدم: آیا اهمیت کلاس درس را می‌داند؟ آیا می‌داند که خیلی از نکته‌های درسی را به کمک سایر دانش‌آموزان و بر اساس سؤال‌های آنها متوجه می‌شود؟ آیا برای رقابت درسی حاکم بر کلاس، ارزشی قایل نیست؟ اصلاً بر پایه چه حکمی می‌گوید که حتماً باید تا اسفند درس‌ها تمام شود و بعد از عید را صرف دوره و تمرین کند؟

البته دانش‌آموز من، تنها داوطلبی نیست که چنین حکمی را صادر می‌کند. بسیاری از داوطلبان دیگر نیز چنین ذهنیتی دارند؛ زیرا چند سالی است که تعدادی از مدارس غیرانتفاعی، برنامه‌شان را بر این گذاشته‌اند که تا پایان اسفند ماه، کتاب‌های سال چهارم را به طور کامل درس دهند، و حتی برخی از مدارس پا را فراتر از این گذاشته و برنامه‌ریزی‌شان بر این اساس است که دانش‌آموزان سال چهارم، دروس پایه و سال چهارم را تا پایان اسفند به صورت کامل بخوانند و به قول معروف پیش و پایه را ببندند و بعد از تعطیلات نوروز، دانش‌آموزان فقط به تست‌زنی و مرور دروس بپردازند.

نکته اینجاست که تمام شدن کتاب‌ها تا اسفند ماه، یک اصل و افتخاری برای تعدادی از مدارس شده است و به همین دلیل، کیفیت فدای کمیت می‌شود؛ یعنی کتابی که برای یک سال تحصیلی تالیف شده است، سریع‌تر درس داده می‌شود تا در موعد مورد نظر به پایان برسد؛ البته تعدادی از این مدارس، سال تحصیلی خود را از تابستان آغاز می‌کنند؛ اما همان مدارس نیز خوب می‌دانند که کیفیت تابستان، مثل سال تحصیلی اصلی نیست و بسیاری از دانش‌آموزان با همان دقت و تامل سال تحصیلی در تابستان مطالعه نمی‌کنند؛ از سوی دیگر، حتی بسیاری از داوطلبان تک رقمی آزمون‌های سراسری، معتقدند که بهتر است بخشی از درس را برای بعد از تعطیلات نوروزی گذاشت تا بتوان با علاقه و اشتیاق بیشتری سر کلاس درس حاضر شد و به مطالعه پرداخت و از تکراری بودن مطالب خسته نشد.

برای مثال، یکی از دارندگان رتبه‌های برتر آزمون‌های سراسری گذشته در این باره می‌گوید: «من تا عید کتاب‌هایم را تمام نکردم. با افراد مختلف در این باره مشورت کردم و اکثر افراد گفتند تمام نکنید.»

یکی دیگر از دارندگان رتبه‌های برتر آزمون‌های سراسری گذشته نیز می‌گوید: «قسمتی از درس‌ها را برای بعد از عید گذاشتم؛ چون می‌دانستم که اگر درس‌ها را تمام کنم، ممکن است که آنها را فراموش کنم یا حتی در خواندن دوباره آنها سست شوم؛ به همین خاطر، مطالعه بعضی از مباحث را برای بعد از عید گذاشتم تا انگیزه خواندن و مرور داشته باشم. سه ماه آخر بسیار مهم است و سستی در این سه ماه، خیلی آسیب می‌زند.»

دارنده رتبه ممتاز دیگری در آزمون سراسری نیز معتقد است که مهم‌تر از زود تمام کردن، خوب خواندن است، و در این باره می‌گوید: «من قبل از عید درس‌هایم را تمام نکردم؛ چون اگر تمام می‌کردم، بعد از عید حوصله و انگیزه‌ای برای درس خواندن وجود نداشت.»

آنچه این رتبه ممتاز آزمون سراسری می‌گوید یک واقعیت است. به یاد دارم که چند سال پیش، یکی از دانش‌آموزانم طبق یک برنامه‌ریزی دقیق و فشرده مطالعه می‌کرد و تا عید چند دور کتاب‌ها را خوانده بود؛ اما بعد از تعطیلات نوروز با یک زمان آزاد روبرو شد که نمی‌دانست زمان مورد نظر را صرف چه انجام کاری کند. او حوصله مطالعه درس‌های تکراری و تست‌هایی را که چند بار زده بود، نداشت و در نتیجه، بیشتر وقت خود را در سالن‌های ورزشی، فوتسال بازی می‌کرد. در نهایت، این دانش‌آموز درس خوان و کوشا، رتبه قابل توجهی کسب نکرد؛ چون مهم‌ترین زمان مطالعاتی خود را صرف انجام کارهای دیگر کرده بود و در سرجلسه آزمون سراسری، دقت و سرعتش در پاسخگویی به تست‌ها بسیار کاهش یافته بود و نکته‌های ظریف برخی از مباحث درسی را نیز فراموش کرده بود.

نکته دیگر اینکه وقتی دانش‌آموزی تصمیم بگیرد که درس‌هایش را تا عید تمام کند، انجام این کار در نحوه درس خواندنش تاثیر می‌گذارد. او تصمیم دارد که تا عید حتماً یک دور کتاب‌هایش را بخواند و ناخودآگاه به این نکته توجه نخواهد کرد که آیا همه مباحث را آموخته یا نه، و آیا روی نکته‌هایی که سخت‌تر است یا نیاز به دقت و تامل بیشتری دارد، وقت کافی گذاشته است. برای او مهم این است که کتاب را تمام کند، و وقتی که یک بار کتاب را خواند، خیالش راحت می‌شود؛ چون فکر می‌کند که آن کتاب را مطالعه کرده و بسته است؛ اما دانش‌آموزی که به کمیت مطالعه کار ندارد و امکان دارد که یک مبحث را ۱۵ بار بخواند (هر چند که هنوز کتاب درسی‌اش را به طور کامل یک بار نخوانده است) از یک سو آرامش خاطر دارد؛ چون آنچه را که خوانده است، دقیق مطالعه کرده است، و از سوی دیگر، در توهم  بسته شدن کتاب درسی نیست و می‌داند که هنوز مطالبی مانده است که باید آنها را با دقت مطالعه کند.

البته نباید در مطالعه کردن وسواس به خرج داد و باید با مدیریت زمان و برنامه‌ریزی پیش رفت؛ اما به تجربه می‌بینیم که سؤال‌های آزمون سراسری، تفهیمی است و برای پاسخگویی به آنها نیاز است که درس‌ها را به طور عمیق و دقیق مطالعه کرد؛ پس نباید روی چند دور خواندن درس‌ها یا اینکه تا کی کتاب‌های درسی را باید به پایان رساند، تاکید داشت. مهم این است که چگونه درس می‌خوانیم. آیا همزمان با مطالعه درس‌ها وقتی را به تست زدن و یاد گرفتن نکته‌های تستی اختصاص می‌دهیم؟ آیا به داشتن سرعت در تست زنی فکر می‌کنیم؟ آیا زمانی را به مرور مطالب فراگرفته شده و دوره درس‌ها اختصاص می‌دهیم یا صرفاً می‌خواهیم که هر جور شده است، یک دور کتاب‌ها را تمام کنیم و بعد از عید آنها را دوره کنیم؟! در واقع، برنامه‌ریزی، زود تمام کردن درس‌ها نیست؛ بلکه به موقع و صحیح انجام دادن کار است.

بیشتر داوطلبان برتر کشوری نیز می‌گویند نمی‌توانند به درستی تعیین کنند که هر کتاب را چند دور خوانده‌اند؛ زیرا بعضی از مباحث را چند بار دوره کرده‌ و بعضی از مباحث دیگر را نیز چندان نخوانده‌اند؛ یعنی برای تعداد دوره کردن ارزش قایل نبوده‌اند و مهم‌ترین نکته برایشان نهادینه شدن مباحث در ذهنشان بوده است؛ چیزی که به آرامش و منطق در مطالعه کردن نیاز دارد.

خوب است بدانید که، بر خلاف تصور بسیاری از داوطلبان، در بین رتبه‌های برتر کنکور، کسی شیوه‌ای عجیب و غریب نداشته است. اکثر این افراد اصلاً کارهای عجیب و بدون برنامه‌ریزی ندارند و یک روند منطقی و مستمر در مطالعه داشته‌اند؛ اما در بین کسانی که رتبه پایین‌تری به دست می‌آورند، بی‌برنامگی و بلاتکلیفی بسیاری دیده می‌شود. آنها به خود، اولیای مدرسه و کتاب‌های درسی‌شان اعتماد ندارند و مدام به فکر یافتن شیوه‌ای خاص هستند تا پیشرفتی ناگهانی و غیرمترقبه داشته باشند، و همین امر نیز باعث می‌شود که عملکردی پایین‌تر از توانایی‌های خود داشته باشند.


دارنده رتبه ممتاز در آزمون‌های سراسری گذشته: قبل از عید درس‌هایم را تمام نکردم؛ چون اگر تمام می‌کردم، بعد از عید حوصله و انگیزه‌ای برای درس خواندن وجود نداشت.

بین کسانی که رتبه پایین‌تری به دست می‌آورند، بی‌برنامگی و بلاتکلیفی بسیاری دیده می‌شود. آنها به خود، اولیای مدرسه و کتاب‌های درسی شان اعتماد ندارند و مدام به فکر یافتن شیوه‌ای خاص هستند تا پیشرفتی ناگهانی و غیرمترقبه داشته باشند، و همین امر نیز باعث می‌شود که عملکردی پایین‌تر از توانایی‌های خود داشته باشند .